چندسالی هست که ندارمش , چند سالی هست که مال من نیست چند سالی هست که نگاهش اسمش وجودش رایم نیست ولی همچنان دوستش دارم
روزگارم به سرعت سپری میشه انگار همین دیروز بود داشتم تو کوچه با بچه ها فوتبال میزدم نه انگار همین دیروز بود که داشتم راه رفتو یاد میگرفتم انگار همین دیروز بود مادرم از درد به خود می پیچید که من بدنیا بیام انگار و انگار همین دیروز بود