بنام اصغر

مرور خاطرات زندگانیم

بنام اصغر

مرور خاطرات زندگانیم

بنام اصغر

این وبلاگ در تاریخ 94/07/28 در ساعت 23:20 افتتاح شد و هدف فقط نوشتن دل نوشته هایم هست

آخرین مطالب

دیدمش ولی .....

دوشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۵، ۰۱:۴۲ ب.ظ




امروز 95/07/12 اولین روز محرم

دیشب نسترنم رو بصورت اتفاقی دیدم و دلم لرزدید و الانم دارم گریه میکنم نمیدونم میدونه یا نمیدونه ولی من کلی دوسش دارم



نسترن اولین و آخرین کسی بود که من بهش گفتم عشقم و تکرار هم نخواهم کرد ، نمیدونم از اینو اونور شنیدم بعد از من با خیلیا رفاقت کرده ولی من با کسی رفاقت نمیکنم چون برای همیشه در افکارم نسترن رو دارم ، بهش قول داده بودم که هیچوقت بغیرش کسی به زندگیم نمیاد وتا به امروز هم نیومده و نخواهد هم اومد

دیشب ساعت 20 اینا بود داشتم از بانک پول میداشتم چشم به نسترن افتاد کنار مامانش

از قضا سوشرتی که نسترن داده بود رو پوشیدم نمیدونم چرا اونو پوشیده بودم ولی میدونم همینجوری بود وقتی دیدمش دلم لرزید فکر کردم کلا یچیزی تو دلم فرو ریخت نمیدونم چجوری توصیف کنم احساسم رو ، وقتی دیدمش چشم تو چشم شدیم هم اون به من زل زده بود و هم من به اون مامانش هم متوجه شده بود نمیدونم چرا ولی باز مامانش یه قیافه خاصی گرفته بود انگاری من دشمنشونم ولی همین مامانش یادش رفته انگاری چجوری منو نسترن رو جدا کرد و چقدر دخالت کرد منو از عشقم جدا کرد ، یادش بخیر چه روزایی داشتیم یادته نسترنم محرم ، اولین محرمی که باهم بودیم یادته ؟ نذر کرده بودم به هم برسیم 5 بسته خرما و 10 روز محرم رو پا برهنه عزاداری کنم ، یادته

یادته گلم برف باریده بود و من تو برف پا برهنه بودم یادته تاول هایی که پام زده بود ، یادته نسترن ، راستی یاسمن ما چطوره  ؟

خوبه ، سلام داره ، لعنت به این اشک ها که بدون اجازه میاد

راستی بازم میگم مواظب نسیم باش خیلی مواظبش باش هرجور باشه خواهر کوچیکه من بود یه زمانی میگم مواظبش باش چون دوسش دارم میگم والا اگه دوسش نداشتم نمیگفتم

زندگی بی من چطوره ؟ خوبه ، آخرین روزای زندگیمون میگفتی بی من خیلی خوب میگذره و میگفتی برم ، دیدی رفتم ، الان بی هم شدیم ، تو اونور و من اینور ، فکر کنم اگه باهم بودیم الان ازدواج هم کرده بودیم ، ولی الان بی هم هستیم ، چقدر بی هم بودن سخت هست ، راستی عزیزم دیگه دارم میرم ، یادته میگفتی اگه از اصغر جدا بشی از شهر میری ، دیدی نرفتی ولی من دارم از ایران میرم برای همیشه فقط به این دلیل که عذاب میکشم وقتی تو کوچه و خیابونی پا میذارم که روزگاری همش یاد و خاطره تو بود ، دلم برای غرورت تننگ شده

دیگه نمیتونم چیزی بگم ، فقط میتونم بگم دیدنت رو اصلا انتظار نداشتم


ببین این عکس یادت میاد گلم

تنها عکسی که ازت نگه داشتم همینه

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۱۲
اصغر تنها

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی